جدول جو
جدول جو

معنی سود آمدن - جستجوی لغت در جدول جو

سود آمدن
(نَ / نِ دَ)
نتیجه دادن. فایده دادن:
آفرین و مدح سود آید همی
گر بگنج اندر زیان آید همی.
رودکی
لغت نامه دهخدا
سود آمدن
فایده دادن
تصویری از سود آمدن
تصویر سود آمدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بند آمدن
تصویر بند آمدن
بسته شدن، بسته شدن راه و مجرا
باز ایستادن هر جسم مایع که از جایی جاری باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرد آمدن
تصویر گرد آمدن
جمع شدن، فراهم آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاد آمدن
تصویر یاد آمدن
به خاطر آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوسه آمدن
تصویر سوسه آمدن
دربارۀ کسی یا کاری چیزی گفتن که باعث اشکال و زحمت شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
به زمین نشستن مثلاً هواپیما فرود آمد، پایین آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساز آمدن
تصویر ساز آمدن
سازگار آمدن، درست در آمدن، موافق بودن
فرهنگ فارسی عمید
(دِ شُ دَ)
بی ارزش بودن. بی اهمیت شدن:
از آن سرد آمد این کاخ دلاویز
که چون جا گرم کردی گویدت خیز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خَ بَ مَ دَ)
نسیم یا باد سرد وزیدن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یاد آمدن
تصویر یاد آمدن
بخاطر آمدن، بذهن خطور کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرد آمدن
تصویر گرد آمدن
فراهم آمدن، اجتماع کردن، جمع شدن، انجمن شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
نزول کردن پایین آمدن، پیاده شدن (از اسب و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیر آمدن
تصویر سیر آمدن
به تنگ آمدن، ملول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سود بردن
تصویر سود بردن
بهره بردن فایده بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سود کردن
تصویر سود کردن
بهره بردن نفع کردن منفعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پسند آمدن
تصویر پسند آمدن
گزیده آمدن خوش آمدن مقبول گشتن مورد قبول واقع شدن مطبوع افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد آمدن
تصویر باد آمدن
وزیدن باد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوز آمدن
تصویر سوز آمدن
نسیم یا باد سرد وزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسند آمدن
تصویر بسند آمدن
راضی بودن، کافی شدن، یا بسند آمدن با کسی. از عهده وی برآمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند آمدن
تصویر بند آمدن
باز ایستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستوه آمدن
تصویر ستوه آمدن
عاجز شدن، ملول گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بخود آمدن
تصویر بخود آمدن
به هوش آمدن، به حال آمدن از غش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روا آمدن
تصویر روا آمدن
خوش آمدن، مطبوع، مقبول شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سپید آمدن
تصویر سپید آمدن
ظاهر و نمودار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جوش آمدن
تصویر جوش آمدن
گرم شدن، خشمناک شدن، به هیجان آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
خوش آمدن کسی را. مطبوع واقع شدن آن چیز مورد پسند وی شدن، یا خوش آمدید. تعارفی است که بمهمان هنگام ورود بخانه گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خون آمدن
تصویر خون آمدن
جاری شدن خون از موضعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سخت آمدن
تصویر سخت آمدن
دشوار آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند آمدن
تصویر بند آمدن
((~. مَ دَ))
بازایستادن، بسته شدن، متوقف شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
((~. مَ دَ))
پایین آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرد آمدن
تصویر گرد آمدن
((گِ. مَ دَ))
جمع شدن، فراهم آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از یاد آمدن
تصویر یاد آمدن
((مَ دَ))
به خاطر آمدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سود بردن
تصویر سود بردن
Profit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرود آمدن
تصویر فرود آمدن
Descend, Land
دیکشنری فارسی به انگلیسی